شعری زیبااززهراتقی زاده
آرزوی لاله
لاله ای سر برده در جیب حیا
گفتگویی داشت با خود در خفا
کز خودم شرمنده و زین بال وپر
زین شکوه و نام نیک و فخر و فر
زین همه اوصاف و تعریف کمال
داغم اندر سینه و بر دل ملال
زانکه می خوانندم اینسان بی رقیب
داده ام از کف دگر صبر و شکیب
لاله ای سرخم به دامان چمن
گاه در صحرایم و گه در دمن
هر کجا هستم نشان من یکی ست
فرصت نشو و نمایم اندکی ست
چند روزی سرخ فامم شادمان
پس شوم از دامن بستان نهان
می روم از خاطر اهل نظر
نبود از آن شوخی ام دیگر اثر
تا که باز آید بهار و جوششی
فرودین آید مرا هم رویشی
بسته جانم بر وفای فرودین
تا که او باز آید و من همچونین
گشته ام رنجور از این نام و نشان
چهره ام شاد و غمم اندر نهان
نام نیک و روی نیکو و فنا
کی بود مطلوب صاحب مدعا
کاش بودم چون بسیجی لاله رو
در لطافت لاله و در خلق و خو
همچو اودر عزم کوهی استوار
دربر طوفان همی در کارزار
لاله می بودم ولی در وصف و حال
لیک مانند بسیجی در کمال
بیشه ها را زیب و زیور می شدم
حافظ دین پیمبر می شدم
چون بسیجی در گلستان لاله رو
لیک چون کوهی به میدان عدو
در لطافت لاله رویی بی نظیر
دشمن دین را به میدان همچو شیر
شیر غران نزد خصم بد سیر
یاور درماندگان گاه خطر
روز در سنگر ز بهر حفظ دین
شامگاهان عابد خلوت نشین
روز در پیکار با خصم دغا
در شبانگاهان به تسبیح و دعا
صابر و رزمنده و کافر ستیز
شیر روز و شامگاهان اشک ریز
در لطافت چون سحاب فرودین
ارغوان از بذل و ایثارش رهین
در شجاعت پیرو میر نجف
بهر حفظ دین و قرآن سر به کف
نام والایش جهانی را گرفت
عالم از نام و نشانش در شگفت
کاش چون او رمز وحدت بودمی
پیرو خط ولایت بودمی
پیرو آیین و قرآن می شدم
حافظ خون شهیدان می شدم
لاله اما همچو سروی سرفراز
چون بسیجی نیمه شبها در نماز
در نماز خویش پرپر می شدم
جان فدای راه داور می شدم
برگ برگم عطر قرآن می گرفت
پیکرم زآن آیه ها جان می گرفت
آرزویم اینچنین بالندگی ست
لاله بودن اینچنین پایندگی ست
الغرض شوق بسیجم بر دل است
لیک بودن چون بسیجی مشکل است
هر کسی را این شرافت جستجوست
لاله را، زهرا، چه نیکو آرزوست .....
...
.....