عید سعید غدیر خم بر تمامی شیعیان مبارک باد.
امامت استمرار نبوت
در این باره خود قرآن کریم تکلیف را مشخص فرموده وبرای
بعد از نبوت وبعد از خاتم انبیاءصلی الله علیه وآله وسلم چاره
اندیشیده است،وآن آیات قرآن کریم است که در غدیرخم هنگام
بازگشت رسول خدا از حج آخربوسیله جبرئیل برآن بزرگوار
نازل گردید،یا اَیُّهَا الْرَسُولْ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ
تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهْ [1]یعنی: ای رسول بگو به مردم آنچه
را که قبلاً به تو ابلاغ گردیده از طرف خداوند، که اگر نگویی
رسالت خود را تمام نکرده ئی. ودر ادامه آیه می فرماید:
(وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ)
وخدا تو را از شر مردم نگاه خواهد داشت بیم مکن و
دل قوی دار که خدا گروه کافران را به هیچ راه موفقیتی
راهنمایی نخواهد کرد.
آن چه چیزی است که خداوند مکرّرفرموده که بگو واگر نگویی
رسالت خود را تمام نکرده ای؟ آیا آن نماز است ومسلمانان تا
آن زمان تارکالصلاة بوده اند! آیا روزه است، زکواة است، که
همه اینها پیش از آن نازل شده و پیامبراکرم نیز قبلاً آنها را به
مردم ابلاغ فرموده است.
پس چه چیز است که تا آن زمان از سوی پیامبرگفته نشده است
و پیامبر مکرم اسلام از آن بیم دارد که خداوند می
فرماید: بگو وما تو را از شرّ مردم حفظ خواهیم کرد.
« استمرار راه»
باز حق تدبیر دیگر ساز کرد
در مسیر فوز ره را باز کرد
باز بر نوع بشر منت نهاد
اتفاقی نو به تدبیرش فتاد
مشعلی افروخت در راه بشر
کاخ دین را شد بنایی معتبر
نصب بنمود اندر این ره رایتی
مشعلی افروخت، بنهاد آیتی
داد فرمانی و ابلاغی دگر
تا بشر محفوظ ماند از خطر
پیک خودرا خواند ذات کردگار
داد فرمانی ز راه اقتدار
امـربرفوزبشـرصادرنمـود
راه استمرار ایمان را گشود
دادبرجبـرئل فـرمان نـزول
سوی احمد گشت اعزام این رسول
بازمی گشت از حرم چون مصطفی
جانب یثرت ز بیت کبریا
همـره حجـاج امـت رهسپـار
تا رسیدند اندر آن کاخ قرار
کـاخ قدر و عزت نوع بشـر
وعده گاه کردگار دادگر
پس فـرود آمد امین وحی حق
خـواند برختم رسولان آن ورق
مُهر از فرمان خالق باز کرد
شرح آن ابلاغ را آغاز کرد
کرد ابلاغ سلام کردگار
بر محمد(ص) صاحب عزّ و وقار
خواند پس فرمان حق را جبرئیل
کای محمد(ص) راه میخواهد دلیل
شـد چو راه انبیاء دیگـر تمـام
خود بر این ره بوده ای حسن ختام
راه تو باید که ماند مستدام
مشعلی باید که بزداید ظلام
آن چراغی را که گفتم برفروز
تا رهت ماند هماره همچو روز
امت خود را دلیل ره گذار
راه خود را بر وصی خود سپار
پس نمود آغاز راه آزمون
همرهان را داد فرمان سکون
کاخ وحدت را ز نو بنیاد کرد
راه بر فوز بشر ایجاد کرد
مرتضی را جانشین خود نمود
رستگاری را دری دیگر گشود
راه عزت را بر امت باز کرد
مصطفی افشای رمز و راز کرد
گفت یار مرتضی یار من است
دشمن جانش به پیکار من است
راه من راه علی مرتضی است
خصم راه ماهمان خصم خداست
جمله را شد امتصـال امـر حق
دور بنمـود آنکه بـرگـردد ورق
عزت و شوکت خریدند از خدا
در ازاء دوستی با مرتضی
تهنیت گویان همه سوی علی(ع)
پرتو ایمان ز رخها منجلی
هر یکی جامی از آن زمزم به کف
جملگی بر گوهر خالق صدف
لیک افتادند زود از آن فراز
پشت بنمودند بر شرط نماز
نخل بیعت را ز بن انداختند
هستی خود را به یکجا باختند
شعبه ها در دین احمد گشت بـاز
مـؤمنین را شـد نزول از آن فراز
روی از راه حقیقت تافتند
رشته ابلیس بر هم بافتند
خویش را از راه حق کردند دور
روی آوردند بر فسق و فجور
حق نهاده بنده شیطان شدند
رهسپار دوزخ سوزان شدند
بس اهانتها که بر دین شد روا
باطن آن مسلمین شد بر ملا
شد همان کو کافران را عار بود
غیر دین زان رسم و ره بیزار بود
دست حق بی یار و بی یاور بماند
با گروهی بدتر از کافر بماند
آن مسلمانان به قرآن تاختند
گردن اندر نزد حق افراختند
خـانه زاد حـق بکـشتند از عنـاد
مـسلمین را راه بـر دوزخ فتــاد
منشأ آن انحراف مسلمین
جز هوای نفس را غالب مبین
نفس و ابلیس آدمی را دشمنند
زود غافل را به دوزخ افکنند
خالقا ما را هماره یار شو
رهنمای ما به هر کردار شو
نفس و شیطان را ز ما بنمای دور
دورمان بنمای از فسق و فجور
راه بنما تا رضا گردی زما
با علی(ع) مان کن مصاحب در جزا
جز علی(ع) ما را در عقبی یارنیست
غیر حبش بهر ما معیار نیست
دست ما را گیر حق مرتضی
حبّ او را کن فزون در قلب ما
زنـده مـان دار و بـمیران بـا ولاش
دارمـان تـا حـشر همچـون مبتلاش
پُر کن از مهرش دل حکاک را
درّ وگـوهر کن به لطفت خاک را